روشن بودن مفاهیم در کیفیت مواجهه ما با پدیده های اجتماعی تاثیر به سزایی دارد. اگر مفاهیم در جای خود استفاده نشود ممکن است کل یک فرایند اجتماعی به اشتباه تحلیل شود و باعث ایجاد سردرگمی و خطای راهبردی گردد. به همین دلیل ما برای ورود به بحث اعتراضات اجتماعی در ابتدا مفاهیم کلیدی خود را ارائه می کنیم و در ادامه سعی می کنیم با استفاده از این مفاهیم پدیده اعتراضات را دقیقتر مورد بررسی قرار دهیم. مفاهیم کلیدی ما در این مبحث از این قرار است:
نارضایتی
ناخرسندی برحق از فاصله وضع موجود با آرمان مطلوب که حلقه کلیدی برای رقم خوردن اعتراضات میباشد.
ناسازگاری
ناخرسندی ناحق از فاصله وضع موجود با رویای مطلوب.
اعتراض
ابراز مسالمت آمیز نارضایتی و ناسازگاری.
عصیان
ابراز جهر آمیز نارضایتی و ناسازگاری.
اغتشاش غیر سازمان یافته
ابراز خشونتآمیز نارضایتی و ناسازگاری با خواستگاه اجتماعی داخلی.
اغتشاش سازمان یافته
ابراز خشونتآمیز نارضایتی و ناسازگاری با خواستگاه امنیتی داخلی یا خارجی.
آرمان
ایدهآلها و اهداف مبتنی بر معیارهای فطری مبتنی بر واقعیت هستی(اسلامی).
رویا
ایدهآلها و اهداف مغایر با معیارهای فطری مبتی بر واقعیت هستی( سکولار).
اعتراض
اعتراض ابزار مخالفت به صورت نوشتاری یا علمی و یا گفتاری در مقابل رویدادهای سیاسی یا اجتماعی است. همچنین هرگونه کنش جمعی و غیر مستمر و ستیزه آمیز که در نظم عمومی اختلال ایجاد میکند را اعتراض مینامند. اعتراض ممکن است به صورت فردی یا گروهی در جامعه انجام شود. معترضین اعتراض را به عنوان روشی برای اثرگذاری بر افکار عمومی یا سیاستهای دولت ترتیب میدهند(صفری شالی، 1398: 21). در واقع اعتراض اجتماعی به معنای ابراز مسالمتآمیز نارضایتی و مخالفت جمعی با یک رویداد، سیاست یا وضعیت میباشد.
خشونت
خشونت در جامعه اسلامی امری ناپسند به شمار آمده است و مردم را به رعایت اخلاق حفظ کرامت انسانی و پرهیز از خشونت در روابط دعوت کرده است. پیامبر اسلام نیز پیام آور صلح و دوستی در جهان می باشند.
آرمانشهر
آرمانهشر و ایدئولوژی از نظر مانهایم به نظامهای فکر گفته میشود که مقبولیت عام دارد و از مقولاتی تشکیل میشود که مردم، تجربه خود را ناخودآگاه در آنها نظم میبخشند تا آن را بفهمند و مفروضات بنیادی را در باب واقعیت نشان میدهند که مردم آن را مسلم میشمارند. هر نظم اجتماعی برای کارآیی و ثبات خود به پذیرش عمومی اسطورههای معین و کاربرد مقولات فکری مشخص وابسته است. همان نظام جامع فکری، که پشتوانه نظم اجتماعی موجود قرار میگیرد، ایدئولوژی نام دارد. اما اگر یک نظام فکری ناسازگار با نظم موجود بوجود آید و مقبولیت گسترده پیدا کند و منجر به برهم خوردن نظم اجتماعی موجود و بیمعنا کردن ایدئولوژی موجود بیانجامد، به دنبال شکل گیری یک آرمانشهر جدید است.آرمانشهر مبنای شکلگیری برای جنبش اجتماعی عام است که تغییر اجتماعی عمیقی را ترغیب میکند تا در نهایت یک نظم اجتماعی جدید و ایدئولوژی جدید بوجود آید.
انقلاب
هرگونه تغییر عمده و غیرقانونی و زورمندانه در رأس هرم نخبگان حکومتی، هرگونه تلاش جمعی برای چنین تغییراتی، یا هرگونه جنبش و شورش مسلحانه موفق و ناموفق که به منظور استقلال از حکومت مرکزی صورت پدیرفته باشد انقلاب نام دارد(صفری شالی، 1398: 26) انقلاب عبارت است از دگرگونی اساسی و سریع خاستگاه اجتماعی (طبقاتی) نخبگان سیاسی حاکم که پس از سرنگونی رژیم به وسیله یک حرکت جمعی تودهای فراقانونی به قدرت میرسند این تعریف حاوی دو متغیر پیامدی (سرنگونی رژیم حاکم، تغییر اساسی و سریع خاستگاه اجتماعی نخبگان سیاسی) و سه متغیر فرایندی (حرکت جمعی، جنبش تودهای، و فراقانونی بودن جنبش) است (پناهی، 1393: 37)
جنبش
جنبش اجتماعی به هرنوع کنش جمعی مردمی اطلاق میشود که حداقل بخشی از مردم با آن موافقت دارند و با آن همراهی میکنند و یا بخش زیادی از مردم حتی اگر فعالیتی هم انجام ندهند با اصل آن جنبش موافقت دارند و به دنبال دستیابی به اهداف خاصی هستند. جنبشهای اجتماعی برحاکمیت مردمی تاکید دارند. جنبشها در طول زمان ممکن است کلا از بین بروند یا به مرور تغییر کنند و به شکل دیگری سر بیرون بیاورند(صفری شالی، 1398: 24) جنبش اجتماعی از مفاهیمی است که در عین بدیهی بودن معنا در تبیین و توضیح آن اختلاف نظرهای جدی وجود دارد. با بررسی تعاریف مختلف میتوان گفت جنبش اجتماعی به معنای مجموعه کنشهای جمعی و تشکلیافته معطوف به تغییر در وضع موجود در راستای هدف برتر میباشد. این اصطلاح اشاره دارد به کوششی هماهنگ و مستمر که توسط یک یا چند گروه اجتماعی برای رسیدن به هدف یا اهداف مشترک دنبال میشود. از دیگر تعاریف جنبش اجتماعی عبارت است از مبادرت جمعی به منظور استقرار نظمی نو در زندگی است کنار زدن نظم موجود و تلاش به منظور ایجاد نظمی جدید معمولاً خالی از تنش و ناآرامی نیست. (گودوین و جستر،1394: 9) جنبش اجتماعی بیشتر تحت تأثیر میل به تغییر اجتماعی صورت میپذیرند جنبش اجتماعی یک اقدام داوطلبانه تعمدی به منظور سازماندهی افراد برای عمل هماهنگ و پیرو آن دستیابی به نفوذ گروهی و به حد کافی نیرومند برای تغییر یا جلوگیری از آن است. برخی محققان بر اساس دیدگاه دورکیم که این اشکال رفتار جمعی را پاسخ هایی غیرعقلانی به تغییر اجتماعی سریع در نظر میگرفت گفتند این انواع عمل یا رفتارهای جمعی به طور بارز مرتبط با بسترهای شهری، تهدیداتی برای نظم اجتماعی مستقر محسوب میشد در حالی که سایرین به طور برجسته چارلزتیلی (۱۹۷۸) استدلال میکردند که چنین عملی مبین ناکامی گروههای اجتماعی در دسترسی به مجاری رسمی یا مستقر برای اعتراض است. (جمعی از نویسندگان، 1396: 73)
برخی معتقدند کنش جنبشهای اجتماعی در اصل معطوف به دولت نیست و نمیتوان آن را کنشی سیاسی برای قبضه کردن قدرت به شمار آورد. این کنشی طبقاتی است که در ضدیت با مخالف طبقاتی صورت میگیرد. میان جنبش اجتماعی و تلاش برای دگرگونی در قدرت دولتی میتواند هم پوشانی یا بیگانگی وجود داشته باشد اما هرگز نمیتوان این دو را یکی کرد. همه جنبشها تاریخ یکسانی ندارد اما همۀ آنها متولد میشوند و میمیرند فرازوفرود جنبشها به گسترۀ سطوح پروژهای آنها بستگی دارد که در زمان بلوغشان در اوج یکپارچگی است و هنگام سالخوردگی یکپارچگی خود را از دست میدهد. (آن تورن، 1401: 156)
جنبشهای اجتماعی را در وهله نخست باید به عنوان عاملان فعالی که بین افراد از یک طرف و ساختها و حقایق اجتماعی از طرف دیگر نقش میانجی به عهده دارند در نظر گرفت. جنبش اجتماعی ذاتاً موجب ایجاد و گسترش نوعی شعور جمعی سیاسی در جامعه یا در بخش خاصی از جامعه میشود. از زمانی که مارکس شعور طبقهای را تحلیل کرد، بر اهمیت نوعی شعور جمعی سیاسی در دگرگونی اجتماعی تأکید شده است. جنبشهای اجتماعی با فشاری که بر نخبگان قدرت وارد میآورند بر توسعه تاریخی جوامع اثر میگذارند. (کاظمیفر، 1399: 58)
برخی از ویژگیهای جنبش اجتماعی عبارتند از این که آنها به روابط پر برخورد با مخالفان به وضوح شناسایی شده می پردازند؛ به وسیله شبکه های غیر رسمی متراکم با یکدیگر پیوند پیدا می کنند؛ در هویت جمعی متمایز اشتراک دارند بنابراین جنبشهای اجتماعی میتوانند به عنوان واحدهای اجتماعی سازمان یافته اما غیر رسمیای در نظر گرفته شوند که به منازعه فرانهادي معطوف به یک هدف میپردازند. این اهداف میتواند تغییر اجتماعی را نشانه بگیرند یا میتوانند معطوف به سیاستی محدود و مشخص باشند. امروزه چهار مرحلۀ جنبشهای اجتماعی عبارتند از: ظهور یکپارچگی، دیوان سالارانه شدن و افول. (جمعی از نویسندگان، 1396: 34)
سنخ شناسی های برجسته جنبش های اجتماعی، شامل سه مدلند:
- جنبش اجتماعی جایگزین، رستگاری بخش، اصلاحی و انقلابی
- مدل جنبش های اجتماعی سنتی در برابر جنبش های اجتماعی جدید
- مدل دسته بندی اقتصادی جنبش های اجتماعی (جمعی از نویسندگان، 1396: 54)
انواع محرومیتهایی که در جامعه ایران وجود دارند، می توانند بستر شکلگیری یک جنبش اجتماعی باشند به شرطی که کنش جمعی سامان یافته فراگیری را میان محرومان آن حوزه به وجود آورند. از این منظر میتوان جنبشهای اجتماعی زیر را شناسایی کرد: جنبش زنان، جنبش قومی، جنبش زیست محیطی،جنبش سندیکایی، جنبش جوانان، جنبش دانشجویی، جنبش دانشجویی، جنبش تولد دوباره، جنبش علمی، جنبش حقوق دانان ایران (حسینزاده، 1384: 90)
شورش
شورش عبارت از خشونت سیاسی نسبتا خود جوش و غیر سازمان یافتهای است که همراه با مشارکت مردمی قابل ملاحظه، شامل اعتصابات سیاسی خشونت بار، اعتراضات علنی، درگیریهای سیاسی و محلی انجام شود. تمایز اصلی میان آشوب و انقلاب میزان سازمان یافتگی و تمرکز بر خشونت است(صفری شالی، 1398: 25) شورش عبارت از خشونت سیاسی نسبتا خودجوش، بدون رهبری مشخص و غیرسازمانیافته که همراه با مشارکت مردمی قابل ملاحظه، شامل اعتصابات سیاسی خشونت بار، اعتراضات علنی، درگیریهای سیاسی و محلی است. شورشیان معمولا کاستی ها را به افراد نسبت میدهند نه به نهادها و ساختارهای اجتماعی از این رو هدف آنها اغلب از میان برداشتن افراد خاص است. تمایز اصلی میان آشوب و انقلاب میزان سازمان یافتگی و تمرکز خشونت است. شورش به سه دسته نظامی، اجتماعی و ملی تقسیم میشود. تعریف دیگر شورش بروز امواج ناضایتی در میان یک قشر یا اقشاری از جامعه علیه نظم حاکم است که منجر به طغیان ناگهانی آنان میشود اما هدف نهایی هر شورش تحقق یک خواست اجتماعی است که ممکن است از سوی حکومتگران پذیرفته یا رد شود ( کاظمیفر، 1399: 87)