در مورد کیفیت و چگونگی اینکه موضوعی به معضل یا چالش و یا در مرتبه بالاتر به مسئله تبدیل شود و این مسئله جزء اولویت های پرداخت پژوهشگران، سیاستگذاران و یا کنشگران اجتماعی قرار گیرد، همواره محل بحث و بررسی بوده است. همچنین اینکه در بین مسائل جامعه، کدام یک از اولیت و اولویت برخوردار باشند، بین صاحبنظران مورد اختلاف بوده است. حجاب و عفاف از این دست مسائل است. اینکه اصلاً حجاب و عفاف و یا به تعبیر درست تر بی حجابی مسئله است یا نامسئله و در مرتبه بعدی اینکه آیا اگر مسئله باشد، جزء مسائل اصلی و اولویت دار هست یا نه، محل تامل و تضارب متفکرین و صاحبنظرین و حتی آحاد و عامه مردم جامعه بوده است. حجاب و عفاف و یا پوشش به عنوان مسئله شرعی یا مسئله ای سیاسی و یا مسئله اجتماعی و یا به عنوان جلوهای از سبک زندگی و در نهایت به عنوان ترکیبی از این موارد منظرهای مختلف به این موضوع است. پرداخت جامع به موضوع حجاب و عفاف در پرتو الگوی راهبردی مدنظر این نوشتار است. آنچه لازم بود برای این نگاه جامع صورت بگیرد از یکسو مطالعات کتابخانه ای جامع در باب این موضوع و گفتگو با صاحبنظران این حوزه از سوی دیگر بود. به لطف خدا، برای نیل به این هدف، اکثریت آثار تالیفی از جمله بیش از 150 کتاب، بیش از 200 مقاله، بیش از 30 محقق و متفکر، 12 طرح ملی، سلسله مصوبات نهادهای بالادست و پیمایش های ملی مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین در گفتگو با صاحبنظران فکری و عملیاتی این حوزه سعی بر گفتگو و مباحثه و رسیدن به راهبردها و راهکارهای جامع و در عین حال عملیاتی گذاشته شد.
مدتی است جامعه ایران درگیر مسئله حجاب شده است و افراد و مجموعههای متفاوتی برای حل این مسئله تلاش کردهاند و طرحهایی ارائه دادهاند. این طرحها نقاط قوت و ضعف خود را دارند، ولی عموماً نگاهی جامع به موضوع حجاب نداشتهاند و روی عرصههای خاصی تمرکز کردهاند. «اندیشکده شرح» تلاش نموده تا نگاهی شبکهای به مسئله عفاف و حجاب داشته باشد و ضمن استفاده از طرحهای پیشگفته، شبکهای نسبتاً جامع از موضوع ارائه نماید.
به باور ما مراحل لازم برای مواجهه با هر مسئله اجتماعی از جمله مسئله عفاف و حجاب شامل موارد زیر هستند:
در ابتدا به تبیین مبانی و مفاهیم میپردازیم، در این قسمت تلاش میکنیم چرایی اهمیت مسئله حجاب را مطرح کنیم و همچنین مفاهیم محوری موجود در این عرصه را تعریف کنیم تا از سردرگمی مفهومی جلوگیری شود. همچنین به مبانی فلسفی و فقهی حجاب خواهیم پرداخت و به دو دیدگاه عمده در عرصه فقهی اشاره خواهیم کرد. یکی از نکات مهم که در این قسمت به آن اشاره میشود مکاتب تجدد، تحجر و مکتب انقلاب اسلامی است، ما تلاش میکنیم ربط این مکاتب را با مسئله حجاب نشان دهیم. در انتها نیز به مبادی مورد نظر خود اشاره خواهیم کرد، این مبادی نکاتی هستند که ما پیش از ورود به مسئله حجاب مورد نظر داریم و راه ما را در مواجهه با مسئله حجاب روشن میکنند. توجه به مبادی به پژوهشگر کمک میکنند تا انرژی خود را بر حل مسئله در یک مسیر مشخص متمرکز کند و در این صورت از تلاقی و درهم ریختگی رویکردهای مختلف جلوگیری میشود.
سپس به ترسیم و شاخص گذاری میپردازیم. در این بخش وضعیت مطلوب برای مسئله عفاف و حجاب ترسیم خواهد شد و از این طریق تلاش میکنیم آرمان خود در زمینه عفاف و حجاب را آیینه راه و تابلوی نشان دهنده مسیر قرار دهیم.
در بخش بعد به توصیف به وضعیت شناسی خواهیم پرداخت، یعنی چگونگی وضعیت فعلی جامعه در زمینه عفاف و حجاب با استفاده از پیمایشها نشان داده خواهد شد. همچنین تلاش میکنیم نوعی طیفبندی برای دستهبندی بانوان در زمینه عفاف و حجاب ارائه کنیم.
سپس به مقایسه و تطبیق وضعیت موجود با وضعیت مطلوب میپردازیم و عموماً تلاش ما متوجه نشان دادن نقاط ضعف و قوت جامعه با استفاده از تصویر وضعیت موجود میباشد.
در ادامه، اختصاص به تحلیل و مسئله شناسی دارد که تلاش میکنیم با استفاده از جداول و نمودارها به علل مختلف مسئله عفاف و حجاب اشاره کنیم و و کم کم به علل ریشهای برسیم و تلاش خواهیم کرد با استفاده از یک مدل الگویی از شبکه علل ریشهای در ایجاد مسئله عفاف و حجاب را ارائه کنیم.
سپس به تخمین و آینده پژوهی خواهیم پرداخت و سه آینده محتمل را با تکیه بر سه مکتب تجدد تحجر و مکتب انقلاب اسلامی در نگاه خود ارائه خواهیم کرد.
در نهایت به تجویز و حل مسئله خواهیم پرداخت و تلاش میکنیم در سطوح راهبردی و راهکاری به ارائه راهحل بپردازیم. الگوی شبکهای ارائه شده در بخش پیشین برای ارائه راه حل مورد استفاده قرار خواهد گرفت و با خلاصه کردن راه حلهای مختلف تلاش میکنیم به راه حلی جامع برای مسئله عفاف و حجاب برسیم. اشاره به سطوح راهبردی و بلند مدت در حل مسئله حجاب ما را از ارائه راهکارهای جزئی و اولویتدار غافل نمیکند و تلاش خواهیم کرد راه حل پیشنهادی ما ضمن پایبندی به آرمانها، امکان پیاده سازی در بستر واقعیت را در سطوح مختلف داشته باشد.
از این رو، سوال این است که جامعه چگونه به وجود میآید و بقا پیدا میکند؟ به نظر میرسد در اثر تعامل بلند مدت بین یک مردم، توافقاتی بر سر بعضی ارزشها برای این مردم ایجاد میشود و نظام اجتماعی این مردم حول این ارزشها شکل میگیرد. تعامل بین مردم نیاز به زیرساختهای ارتباطی و برقراری طولانی مدت ارتباط بین مردم دارد، این زیرساختهای ارتباطی در ایران به چه شکل بوده است؟ اهالی شیراز کجا با مردم شمال کشور تعامل داشتهاند؟ آیا در سدههای اخیر جادههای امنی بین شیراز و رشت وجود داشته است؟ اینطور به نظر نمیرسد. مردم سرزمین ما عموما تنها در یک عرصه امکان تعامل حضوری داشتهاند و آن اماکن مقدس مثل مشهد بوده است. با این پیش فرض ارزشهای توافقی مردم ما از چه جنس خواهد بود؟
از لحاظ تاریخی امر حجاب و پوشش 200 سال است که کم کم در غرب به این شکل در آمده و در ایران نیز پس از تلاشهای پهلوی اول برای «غربی شدن» تبدیل به مسئله شده است. نگاه پهلوی اول برای توسعه ایران با توجه به باور به مسیر تک خطی رشد تاریخی شکل گرفته بود که امروز در حوزه علوم اجتماعی رد شده است. نکاه تک خطی به تاریخ این باور را ترویج میکرد که برای پیشرفت تنها یک راه وجود دارد و آن تقلید از غرب میباشد، در این نگاه غرب مقصد مسیر تاریخ در نظر گرفته میشد و تمدن غربی ادعا داشت دردهای هزاران ساله انسان را درمان خواهد کرد، ولی امروز ما میدانیم تمدن غربی تنها یک رویکرد زمینه مند به پیشرفت بوده که اولا در زمینه اجتماعی تاریخی غرب امکان بروز یافته و همچنین گرچه بسیاری از نیازهای مادی انسان را برطرف کرده است، در برآورده کردن نیازهای روحی انسان ناتوان بوده است.
توجه به زمینه مندی تمدن غربی درک ما را نسبت به فرایندهاس تاریخی عمیق تر میکند، زیرا متوجه میشویم به طور مثال قانون پذیری مردم در غرب با توجه به مراحل مختلف تاریخ اقتصادی ایشان به وجود آمده است. یعنی اگر در غرب دوره برده داری وجود داشته است این امر نیز ذیل قوانین موجود در تمدن روم اتفاق افتاده است و مواجهه با قانون در غرب سابقه طولانی دارد، که خود این مواجهه با قانون با طبیعت غرب در ارتباط بوده است. طبیعت در غرب عموما گشاده دست بوده است و این امر در تضاد با خشکسالیهای عمومی در تمدنهای شرقی بوده است. گشاده دستی طبیعت طی فرایندی که در غرب از برده داری به سمت فئودالیسم و سپس سرمایه داری رفته است، در کنار کشف طلا و شکل گیری پول، باعث شکل گیری فردیت در برابر قانون شده است. به طور مثال اگر در دوره سرمایه داری کارگران اربابان فئودال قصد تغییر محل کار داشتند میتوانستند با دریافت دستمزد پولی از کارفرمای دیگر این تغییر و تحول را انجام دهند. ولی در تمدن شرقی قانون به شکل غربی آن موجود نبود و در این تمدنها با توجه به خواست سلطان و شرایط هر اتفاقی ممکن بود. شکل گیری دستمزد پولی نیز در تمدنهای شرقی نسبت با غرب با تاخیر جدی مواجه بوده است، پس جان و مال توده مردم متعلق به سلطان و خان بوده است و نبود دستمزد پولی امکان فردیت در برابر قانون را تقریبا غیر ممکن کرده بود. وقتی فردی دستمزد خود را به شکل پولی دریافت نمیکند عملا متصل به زمین است و امکان جا به جایی و تصمیم گیری برای انجام امور مختلف برای او فراهم نمیشود. در این صورت این فرد دارای استقلال در نظر گرفته نمیشود تا در برابر قانون منسجم پاسخگو در نظر گرفته شود. آن چه گفته شد به دلیل بود که نشان دهیم نگاه تک خطی به تاریخ چه معضلاتی در فهم درست فرایندهای اجتماعی برای ما ایجاد میکند و امکان فهم خاص بودگی مسیر رشد مناطق مختلف را از ما سلب میکند.
چرا الگو و تحلیل و حل شبکه مسائل حجاب و عفاف؟ ما بنا نداریم به تک تک مسائل مربوط به حجاب به صورت عمیق و جداگانه بپردازیم، بلکه تلاش خواهیم کرد نشان دهیم حجاب که امروز به مسئله تبدیل شده است در چه شبکهای از مسائل قرار دارد و کدام پدیدههای اجتماعی با ربط به یکدیگر چنین مسئلهای ایجاد کردهاند، به نظر میرسد تلاش برای بهبود وضعیت حجاب اولا نیازمند درک شبکهای از مسائل و ثانیا دیدن این مسئله در پیچیدگی پدیدههای مرتبط است. برای رسیدن به چنین درکی از مسئله حجاب به سراغ منابع مختلف رفته ایم، از جمله طرحهای مختلف، کتابهای مختلف که بعضی ربط مستقیم با موضوع دارند و بعضی ربط مستقیم ندارند. به عنوان مثال وقتی سراغ کتاب چهل حدیث امام میرویم از این جهت است که در الگوی ما در حل مسائل لازم است انسان شناسی اسلامی مورد توجه قرار گیرد، در انسان شناسی امام که در کتاب چهل حدیث هم شرح داده شده است، انسان دارای بینش، گرایش و کنش در نظر گرفته میشود و زمانی که ما میخواهیم با مسئله حجاب مواجه شویم این سه ساحت از وجود انسان را مورد توجه قرار میدهیم، اگر صرفا به عرصه کنش بپردازیم و عمل بی حجابی یا بد حجابی را هدف قرار دهیم و از دو عرصه بینش و گرایش قافل شویم لاجرم در حل مسئله ناتوان خواهیم بود. کتبی که در ارتباط مستقیم با مسئله حجاب در ارتباط هستند برخی به مبانی میپردازند، برخی به مسئله و برخی به راه حل، نکته قابل توجه در رویکرد ما، مواجهه جامع با مسئله حجاب و در نظر گرفتن همه این عرصهها است. ما به مقالههای متفکران مختلف نیز مراجعه کرده ایم که میتوان در قسمت منابع مقالات مورد ارجاع را مشاهده کرد. همچنین در ساختن الگوی مورد نظر از پیمایشهای کشوری مربوط به مسئله حجاب نیز استفاده شده است که در قسمت سوم الگو یعنی توصیف وضعیت بیشتر مورد توجه قرار میگیرد.
ادامه دارد….