خواستگاه تاریخی
بررسی جامعۀ قبل و زیست قبلی افراد یک جامعه یا به عبارتی بهتر، خواستگاه تاریخی افراد برای رسیدن به تحول اجتماعی و جلوگیری از رخ دادن خطا اهمیت دارد. خواستگاه تاریخ انقلاب جامعۀ ایران به دو دسته تقسیم میشود:
1- قبل از اسلام 2_بعد از اسلام. باید رویدادهای هر دو دوره را بررسی کرد تا به تحلیل بهتری دست یافت. برای رسیدن به تحلیل درست چند مقطع تاریخی باید بررسی شود:1- صفویه 2- زندیه( بهخاطر مهم شدن مرجعیت)؛ 3_قاجار 4_پهلوی 5_ انقلاب اسلامی. مقاطعی تاریخی که برای بررسی مهم است عبارتند از: 299 تا 250؛ 1300 تا 1320؛ 1320 تا 1332؛ 1332 تا 1342؛ 1342 تا 1357.
شکل گیری تحول اجتماعی
برای وقوع یک انقلاب و رخ دادن یک تحول اجتماعی در ابتدا باید شبکهسازی و نهادسازی صحیح صورت بگیرد و این تشکیلات باید متفاوت از وضع موجود باشد؛ تا انقلاب شکل بگیرد.گفتمان یعنی معنای جدید، برای شکلگیری انقلاب باید معنای متفاوت از معانی موجود و ساختارهای جدید شکل بگیرد و غلبه پیدا کند تا بتواند خود را حفظ کند. اول معنا شکل میگیرد و سپس قدرت. اگر ابتدا قدرت مسئله اصلی باشد کودتا صورت میگیرد.
بررسی سیر تحول اجتماعی در تاریخ ایران (صفویه، قاجار، پهلوی، انقلاب اسلامی)
صفویه، اولین حکومت یکپارچه پس از ورود اسلام به ایران
در جامعۀ ایران حکومت به شکل طبقاتی وجود داشت. نقش دین در مناسبات قدرت تا قبل از اسلام زیاد محوریت نداشت. بعد از اینکه اسلام وارد ایران شد مردم ایران در مقابل دین جدید مقاومت داشتند؛ اما با گذر زمان و شرایط حاکم بر افراد جامعه و… باعث شد به اسلام روی آورند. ایرانیان تاجر بودند و به واسطۀ تجارت با یمن با دین اسلام بیشتر آشنا شدند و عامل دیگر گسترش دین در ایران مهاجرت مسلمان به ایران بود که به صورت طائفهای مهاجرت کردند و در مناظق مختلف ایران ساکن شدند.
درایران بعد از پیامبر(ص) و حضرت علی(ع)، حکومت مستقل و یکپارچه تا قبل از صفویان وجود نداشت و حکومتهای موجود تبعۀ حکومت مرکزی دربغداد بودند و حکومتهایی که در ایران وجود داشت تابع حکومت مرکزی بنی امیه بود. حکومت مرکزی به حکومتهای محلی مشروعیت میداد. حکومتهای طاهریان، آل بویه، علویان طبرستان، سامانیان، زیاریان و آل بویه حکومتهایی بودند که در ایران وجود داشتند و منسجم و یکپارچه نبودند. هرکدام از این گروهها احساس قیام میکردند ولی انسجام کافی برای رقم زدن تاریخی متفاوت را نداشتند.
بعد از آن دوران به دوران حملۀ مغولها میرسیم که تخریب جدی در ایران شکل میگيرد و تا دوران تيموريان جنبشهايي در ايران از جمله: 1- سربداران؛ 2-مرعشيان؛ 3-چوپانان و 4-پیشگامان مهدی شکل گرفت. ویژگی بارز این جنبشها این است که عموما ضد ظلم و عدالتخواه هستند. جنبشها خود جوش است و در همان منطقۀ خود شکل میگیرند و تاثیر کلان ندارد. برای رسیدن به تحلیل از جهان بعد از اسلام به دلیل اینکه حکومت صفویه اولین حکومت یکپارچه است ابتدا باید به دوران صفویه پرداخته شود.
ویژگی شاخص حکومت صفویه: 1- اولین حکومت یکپارچه بود؛2- به وسیلۀ دین و مذهب یکپارچگی را ایجاد کرد؛ 3- ساختار حکمرانی منسجم دارند.
شخصی به نام شاه اسماعیل اول درسال 907ق حکومت صفوی را به واسطه دو نیرو، 1- خودش که رهبر اجتماعی بود و 2- نیروی قزلباش نظامی، پایه گذاری کرد. نیروی قزلباش، برای تحکیم حکومت و مذهب، برای مشروعیت حکومت لازم بود. در زمان شکل گیری حکومت صفویه ساختار جامعۀ ایران ایلاتی و عشایری است و شهر نشینی وجود ندارد. بافت جامعه به صورت طائفهای و عشیرهای بود، هر منطقه تحت حکومت یک خان بود و طائفهای که یکپارچگی را در ایران غالب کرد صفویه بود. تصمیمات در طائفه بر اساس عصبیت پیش میرفت.
نقش عالمان در دوران صفویه
در دوران صفویه و در زمان شاه تهماسب تعداد اندکی از عالمان در دربار نقش دارند که یکی از آنها محقق ثانی است که در امور و مناسبات اداری کشور در دوران حکومت صفویه تاثیر گذار است. عالمان در دربار نقش جزئی دارند به طور مثال نقش مشورت دادن به پادشاه را ایفا میکنند و اگر پادشاه به آنها توجه نشان ندهد این نقش از آنها سلب میشود و در حد مشورت مشروعیت دارند. عالمان دورۀ صفویه باعث ایجاد حوزۀ علمیه در ایران شدند. در دوران صفوی دین صوفی وجود دارد و با خرافه همراه است. به تدریج به سمت فقه و بسط علم و دین در جامعه میروند. پایتخت صفویان به ترتیب اردبیل، تبریز، قزوین و اصفهان است. زیرساخت های اساسی معماری و .. در اصفهان شکل میگیرد و به تدریج نهاد سازی در اصفهان صورت میگیرد. قدرت مرکزی توسط ایلها منسجم میشود و نقش علما در اینجا این است که دین را بسط و گسترش دهند. ثبات اقتصادی عاملی برای رونق گرفتن علم و علمآموزی است و از مناطق مختلف به اصفهان برای علم آموزی سفر میکردند، قدرت علما در علم بود و سعی میکردند به پادشاه و دربار نفوذ پیدا کنند تا بتوانند اصلاحاتی را رقم بزنند، علامه مجلسی، محقق کرکی، شیخ بهایی از جمله عالمان با نفوذ بودند. در ابتدا مرجعیت به معنای امروزی وجود نداشت. در دوران صفوی مذهب قدرت چندانی ندارد و تنها به اندازۀ همراهی و مشاوره شاه بودن در دربار نفوذ دارند.
حکومت ایل قاجار و تحولات جدید
تحولات نقش علما در زمان قاجار
پس از تضعیف صفویان، حملۀ افغانها اتفاق میافتد و پس از آن حکومت اهل سنت افشار شکل میگیرد. بعد از حکومت افشارها به حکومت قاجار میرسیم. بحثهای فقهی در این زمان با انتقال پایتخت و بیتوجهی افراد و حکومت به امور فقهی از اصفهان رخت میبندد و در نجف شکل میگیرد؛ اما مکتب فکری و فلسفی در اصفهان پابرجا میماند و مکتب فقهی و علمی به نجف منتقل میشود. برای کنترل وضعیت و بیپاسخ نماندن مسائل دینی افراد جامعه میرزای شیرزای در تهران نمایندهای داشت به نام شیخ فضل الله.
علما در زمان قاجار از مرجعیت و مشروعیت بیشتری برخوردار هستند و در همین زمان است که حوزۀ علمیه در نجف شکل میگیرد. از نمونۀ بارز این مرجعیت یافتن، این بود که در زمان نبرد با روسیه علما حکم جهاد دادند و خود نیز به جهاد پرداختند. بسط اجتماعی و مشروعیت پیدان کردن علما در زمان قاجار این امکان را فراهم کرده بود که یکی از مهمترین نیروهای سیاسی و اجتماعی جامعه ایران که توانایی تأثیرگذاری و هدایت جامعه را برعهده داشتند، علما باشند. تا قبل از دورۀ قاجار علما به این اندازه مشروعیت نداشتند و فتوای عمومی صادر نمیکردند اما در دورۀ قاجار علما جایگاه خاص خودرا دارا بودند و فتواهایی صادر میکردند، علما قیدهایی را برای پادشاه تعریف میکردند و صحبت های آنها مشروعیت داشت.
اوضاع جامعه در زمان قاجار
در زمان قاجار بستر حکومت طائفهای است و نظام طائفهای نقش تعیین کنندهای دارد. شهر وجود دارد ولی محوریت ندارد و به همین علت نقش شهر پررنگ نیست. شغل بیشتر مردم جامعه کشاورزی و دامداری است. شهر جایی است که خلافت، نیرو ژاندارم، علما ودروازههای قابل کنترل و امنیت در آن وجود دارد. یکی از مهمترین نهادهایی که موجب گسترش شهر شده است، بازار است. بازارها روز به روز باعث گستردهتر شدن شهرها در جامعه وکشورها میشد.
از مهمترین رخدادهای فرهنگی و اجتماعی در دوران فتحعلی شاه قاجار فرنگ رفتن و شکل گیری جریانی جدید به نام منورالفکران است. جرقۀ این اتفاق زمانی اتفاق میافتد که ایران از روسها شکست میخورد و سؤالی که برای افراد پیش میآید این است که علت شکست چه بوده است؛ یعنی در آن موقعیت بوده است که جامعۀ ایران متوجه تفاوت معنا دار خود با دیگر جوامع میشود و دچار سرخوردگی تاریخی میشود و به دنبال پاسخی میگردد که بتواند با چنگ انداختن به آن جامعه را ارتقاء دهد. پاسخی که به آن دست پیدا میکنند نبود سلاح مناسب و عقب ماندن از فنهای جدید است. بنابراین افرادی به فرنگ سفر میکنند تا فنون را بیاموزند و پس از بازگشت از فرنگ فنون را بتوانند بسط دهند. در این زمان دارالفنون نیز توسط امیرکبیر تأسیس میشود تا علم در جامعه بسط پیدا کند و خودکفای علمی در ایران ایجاد شود.
علما و منورالفکران
در دورۀ قاجار نیروی استعمار خارجی به واسطۀ حضور منورالفکران فرنگ رفته در ایران شروع میشود و وارد فضای متفاوتی از تاریخ خواهیم شد. این استعمار از زمان خارج رفتن یکسری افراد برای آموختن فنون جدید شروع شد که منورالفکران نام داشتند. شروع جریان منورالفکران شروع تحول جدید و رخ دادن رویدادهای تازه در ایران است. با ورود منوالفکران شبیه فرنگیها شدن و غربی شدن فرهنگ و… رواج پیدا میکند و برای کامل شدن شبیه غربیها شدن و رواج عقاید جدید در جامعۀ ایران، فراموش خانهها تشکیل میشود. با مرور زمان نفوذ منورالفکران در دورۀ قاجار افزایش مییابد و این جریان منورالفکری به دربار هم نفوذ پیدا میکند و آنها میتوانند در دربار راه یابند و در تصمیم گیریها تأثیرگذار باشند. با گذر زمان منورالفکران به این دریافت رسیدند که حضور عالمان و نفوذ آنها و نظام طائفهای ایران مانعی برای اجرای عقایدشان است، برای حل این معضل به مرور منورالفکران فرنگ رفته تعابیری را برای مقابله با موانع میاندیشند و در ایران به اجرا در میآورند تا نفوذ خود را بیشتر کنند و در تصمیمها نقش پررنگ تری داشته باشند. به طورمثال برای کاهش قدرت علما و نفوذ بر فرهنگ و عقاید مردم از فراموش خانهها برای ترویج عقاید خود استفاده کردند. مانع دیگر این بود که عقایدی را که میخواستند از فرنگ وارد ایران شود با نظام ایران متناسب نبود و باید این نظامات از میان برچیده میشد. همچنین در غرب نیروی عالمان، مذهب، نیروی طائفه و نظام طبقاتی به این صورت که در ایران رواج داشت وجود نداشت، به همین دلیل وجود چنین عواملی مانع پیشرفت عقاید منوالفکران بود. بنابراین باید چنین نظامهایی از بین میرفت و برای از بین رفتن این نظامات و مناسبات برنامهریزی هایی شد.
در سال های 1250 تا 1299ه دو رویداد مهم وجود دارد، ادبیات منورالفکران این بود که باید مثل اروپا شد و حتی آنها بر این باور بودند که باید ساز و کارهای بانکی و… اروپا را در ایران استفاده کنیم. ابزاری دیگری که منورالفکران و استعمارگران برای پیشبرد اهداف خود از آن استفاده کردند تا احاطۀ بیشتری بر امور کشور داشته باشند، عقد قرادهای مانند رویتر بود.
علما به دلایلی نظیر دور بودن از پایتخت و آشنا نبودن با جریان منورالفکری علت اصلی رویدادهای اجتماعی را شاه میدانستند و تصور میکردند اگر بر اعمال شاه نظارت بیشتری داشته باشند اتفاق بهتری رقم میخورد. این ناآگاهی سبب شد که نیروهای استعماری قدرت بیشتری کسب کنند. نادیده گرفتن نیروی استعمار و نیروی بیرونی که جریانات را هدایت میکرد سبب ضعیف شدن نیروی علما و احاطۀ بیشتر استعمار در کشور شد. این نادیده گرفتن به شکلگیری تقابل منوالفکران و علما منتهی شد. منوالفکران توانستند در دربار نفوذ کنند و با ابزار عقد قرادهایی مانند رویتر و… قدرت عالمان را کمتر کردند. با شکل گیری جریان منورالفکری جریان استعمار در ایران شکل گرفت و باعث شد منورالفکران در تقابل با علما قرار گیرند و جریاناتی را رقم بزنند. این تقابل علما و منورالفکران باعث رخ دادن جنبش تنباکو و فتوای میرزای شیرازی میشود و سبب شکلگیری نهضت عدالتخواه توسط میشود.
سرخوردگی، پایان تقابل منورالفکران و علما
علما زمینههایی را برای رسیدن به مشروطه و داشتن عدالتخانه و مجلس فراهم کردند و ایدۀ وجود مجلس و وضع قوانین را در جامعه رواج دادند و برای کنترل امور و خلاف شرع نبودن احکام پادشاه علما وجود عدالتخانه را ضروری میدانستند. در ابتدا ادبیات عدالتخانه و تأسیس آن ایدۀ عالمان بود؛ اما در ادامه دلایلی نظیر: دوربودن عالمان از تهران، سکونت آنها در نجف و ناآشنا بودن با جریان منوالفکری باعث شد، منورالفکران با استفاده از اختلاف پیش آمده میان علما و با استفاده از روزنامه و ابزارهای دیگر ذهنیت مردم نسبت به علما را مخدوش کنند و این باور برای مردم ایجاد شد که علما مخالف مشروطه هستند و علما به نفع منوالفکران کنار گذاشته شدند. منورالفکران برای تضعیف علما بحث مشروطه و مشروطه خواهی را به نفع خود مطرح میکنند و باعث تضعیف علما میشوند. با قدرت گرفتن منورالفکران نفوذ و قدرت شاه تضعیف شد، به سرعت پادشاهان تغییر کردند و دین ستیزی رواج پیدا کرد. و نیروی که این جریانها را هدایت میکرد نفوذ واستعمار نیروهای بیرونی بود که بر امور کشور غلبه کرده و زمام امور را به دست گرفته بودند.
کودتا و حکومت مدرن در ایران
بعد از ضعیف شدن حکومت قاجار و سرخوردگی علما، کودتای رضا خان اتفاق میافتد و ضیاءالدین طباطبایی پس از کودتا به قدرت میرسد و نیروی جنگ، رضاخان وزیر جنگ معرفی میشود و حکومت در ایران تغییر میکند. پس از مدتی کوتاه رضاخان قدرت را در سال 1304 به دست میآورد و حکومت پهلوی را شکل میدهد. پشتوانۀ حکومت پهلوی رضا خان استبداد و استعمار خارجی بود، همراه با ابراز ترس و رعب و وحشت کارها پیش میرفت. در زمان حکومت رضاخان به دلیل اتفاقاتی که در زمان مشروطه به وجود آمده بود نیروهای مذهبی سرخورده شدند و کنشهای افراد در این برهۀ زمانی یکپارجگی خود را از دست داده است.
تحولات سبک زندگی طائفهای
چه تحولاتی باعث تغییر زندگی ایلی و طائفهای شد؟
ظهور دین باعث شد عصبیت ایلی که وجود داشت کنترل شود و تا حدی از بین برود؛ چراکه ایل ماهیت همبستگی داشت و عاملی برای همبستگی در جامعه مفید بود. دین عصبیت را تا حدی کنترل کرد و روابط بین قبیلهها را ساختار بخشید و تنظیم کرد؛ اما وجود جریانات بیرونی، غربی و استعمار باعث تضعیف طائفهها شد. بیشتر این اتفاق در دوران پهلوی رخ داد که حکومتی مدرن بود.
در زمان حکومت محمدرضا شاه پهلوی استبداد ایران به دست کشور آمریکا است، در این میان نظامات کشاورزی ایران با اصلاحات ارضی و دیگر اصلاحات از بین رفت. سه پایه مهم معیشت:1-کشاورزی؛ 2- دامداری و 3-تجارت است که برای کشورها و خودکفای کشورها حائز اهمیت است. در زمان رضاخان با یکجا نشینی ایل دامداری از بین رفت و کشاورزی در زمان حکومت محمدرضا شاه با اصلاحاتی که صورت گرفت کشاورزی از بین رفت و اقتصاد ایران به سمت واردات محصولات رفت و تولیدی نداشت. اتفاقات مهم این دوران: 1- ازبین بردن کشاورزی؛ 2- ترویج تجارت از طریق صنعت وارداتی؛ 3-رشد شهرنشینی و کمرنگ شدن روستا و 4- تک محصولی شدن ایران است. در این دوران برای اولین بار سرشماری انجام میشود و سازمان برنامه و بودجه درکشور راه اندازی میشود.
ویژگی اصلی این دوره دین ستیزی و طائفه ستیزی است، رضا خان با ترویج یکجا نشینی و دور کردن ایل از زیست خود باعث تضعیف ایل و نیروی اقتصادی و کشاورزی شد. ساختار دامی ایل در زمان رضاخان و در زمان حکومت محمدرضا شاه ساختار کشاورزی ایل از بین رفت.
بعد از مشروطه و دورۀ حکومت رضا خان نیروی مذهبی نقش کمرنگی دارد و نهضتها و کنشهایی که شکل میگیرد منسجم و اثر گذار نیست، آیت الله کاشانی، آیت الله مدرس، نهضت جنگل کنشهای پراکندۀ آن دوران محسوب میشوند.
نهضت ملی شدن صنعت نفت
در نهضت ملی شدن صنعت نفت حذب توده به دلیل وابستگی فکری که به روسیه داشتند،گفتمانش این بود که باید نفت به دست روسیه اداره شود؛ اما حذب ملیگرایی مخالف این گفتمان بود و در این موقعیت ملیگرایان با نیروی مذهبی متعهد شدند. کاری که آیت الله کاشانی انجام میدهد این است که در نهضت ملی شدن صنعت نفت با جبهۀ ملی همسو میشود. به گونهای نیروی مذهبی با نیروهای روشنفکری همسو میشوند. ملیگرایان بدون حمایت نیروی مذهبی و مردم نمیتوانست گفتمان ملی شدن نفت را پیش ببرد. در نهضت ملی شدن صنعت نفت بهجای تکیه برکشورهای انگلیس،فرانسه یا روسیه به کشور آمریکا جبهۀ ملی تکیه کرد و باعث شروع استبداد از سوی کشور آمریکا شد.
بررسی سالهای 1332تا 1342
در زمان حکومت پهلوی میان منورالفکران اختلاف هایی به وجود آمد که یکی از دلایل آن درگیریهای داخلی روسیه بود. به دلیل وابستگی هایی که وجود داشت و… آنها به چند دسته تقسیم شدند، حذب توده، جریان ملی و… روشنفکران در دوران پهلوی به دو دسته تقسیم میشوند: 1-انجمن حقوقی (حذب توده)؛ 2- بیداری ایران (جبهۀ ملی)، حذب توده طرفدار روسیه است،از روسیه پیروی میکند و به اصطلاح مارکسیستی است و سخنان مارکس و لنین را در آثارشان ترجمه میکنند. به دلیل وابستگی این افراد به روسیه انجمن حقوقی شکل میگیرد. جبهۀ ملی تحت تاثیر کشورهای فرانسه و انگلیس است، دین ستیزی، ایل ستیزی و ملی گرایی بدون توجه به دین روش کار آنها بود و از ویژگیهای بارز ملیگرایان است.
نیروی مذهبی در این سالها در خفقان و سرکوب است، جنگ فکری در این دورل تاریخی ا اتفاق افتاده است. حذب توده سعی کرده است با ترجمۀ آثار مارکس تفکر مارکسیستی را رواج دهند. نیروی مذهبی در این موقعیت در تلاش است پاسخی به تفکرات مارکسیستی بدهد و تفکر خود را نیز رواج دهد، علامه طباطبایی به عنوان نیروی مذهبی سعی میکند به آنها از طریق تفکر دینی پاسخ دهد. جبهۀ ملی در این زمان سعی دارد که کتابهای دکارت، کانت و… را ترجمه و رواج دهد. در زمان پهلوی حوزه علمیه در قم توسط شیخ عبدالکریم تأسیس میشود و از نظر فکری کنشهای پراکنده صورت میگیرد همچنین در زمان محمدرضا شاه دانشگاه،نظام بروکراتیک و ارتش تشکیل میشود.
انقلاب اسلامی و قدرت گرفتن علما
در زمان حکومت محمدرضا پهلوی سه طرح تصویب میشود: 1- انجمنهای ایلالتی ولایتی؛ 2-کاپیتولاسیون و3- انقلاب سفید. امام(ره) در زمان تصویب و اجرای کاپیتولاسیون موضع خود را مشخص و واکنش نشان میدهد نسبت به این اتفاق. تا قبل از کنش امام(ره) نیروی مذهبی بیشتر در فضای فکری کنش داشت. در این برهۀ زمانی جبهۀ ملی موضوعیت خود را از دست داده است و نهضت آزادی شکل میگیرد، که در ظاهر پشتیبان نیروی مذهبی است و قصد نزدیک شدن به نیروی دینی را دارد. از طرفی حذب توده وارد درگیریهای مسلحانه میشود. در این برهۀ زمانی یک روشنفکری دینی شکل میگیرد و امام خمینی(ره) مرجیعیت نیروی مذهبی را احیا میکند. استبداد در اینجا به دلیل اینکه استعمارگر تصور میکند شرایط استعمار در ایران چالش جدی ندارد از دمکراسی در ایران صحبت میکند و جریاناتی که درحال رخ دادن است را جدی نمیگیرد.
در سال 1357 قدرت در دست نیروی مذهبی است. استعمار به شکل جنگ، ترور و.. بروز پیدا میکند. در این برهۀ زمانی جنگهای داخلی و ترورهایی شکل میگیرد. اوضاع کشور تا حدودی سامان ندارد. دراین اوضاع و ابتدای انقلاب امام خمینی(ره) درحال ساخت سازمانها و نهادها است. تحول اجتماعی جدید با نظام فکری جدید، ادبیات و گفتمان جدید، هدف جدید و نیروهای جدید درحال شکل گیری است. جریان بروکراتیک درحال ساخته شدن است و دربار حذف میشود و کارگزاران و نظام اداری ساخته میشوند. ارزشهای نو شکل میگیرد مثل: خودکفایی،مامیتوانیم و…
ساختار انقلاب اسلامی به این شکل است: یک رهبر اجتماعی وجود دارد و تعدادی نیروهای اجتماعی، گفتمان جدید و نوع مبارزۀ جدید را هم با خود به همراه دارد یعنی ادبیات مخصوص به خود را دارد.