اندیشه انقلاب

انقلاب اسلامی برای نیل به اهداف خویش پنج مرحله دارد. حرکت و سیر این پنج مرحله به طور پیوسته و همزمان است. هر کدام از این مراحل، در برهه ه­ایی از زمان به عنوان نقاط تمرکز هستند. پس از گذراندن مرحله انقلاب اسلامی( به معنای شروع این حرکت)، و نظام اسلامی، در شرایط فعلی دولت اسلامی و جامعه اسلامی به عنوان مراحل در معرض تحقق و مورد پرسش هستند. ارکان دولت اسلامی عبارت از دو رکن کارگزاران و الگوی پیشرفت می باشد. ارکان جامعه اسلامی نیز شامل دو رکن کنشگری مردم و تعمیق ارزش های اسلامی و به تعبیری جاری شدن سبک زندگی ایرانی اسلامی است.

تاکید بر خودسازی و جامعه پردازی برای نیل به تمدن نوین اسلامی در بیانیه گام دوم، نشان از عبور نسبی از دولت اسلامی و  ورود هر چه بیشتر به مرحله جامعه اسلامی در چله دوم انقلاب اسلامی است. پررنگ شدن نقش فعالانه مردم در اتمسفر حکمرانی و نیز تعمیق ارزش های اصیل ایرانی و اسلامی در متن زندگی مردم از جمله انتظارات این دوره است. در این راستا چله سوم را می توان طلوع آثار  و نیز ورود به تمدن نوین اسلامی دانست.

از آنجا که در چله دوم انقلاب اسلامی قرار داریم، لازم است مسیر و ماهیت این دوره را بشناسیم. چهار مفهوم کلیدی مورد انتظار در این دوره شامل تربیت کارگزاران اسلامی، طراحی الگوی پیشرفت ایرانی اسلامی، نقش آفرینی مردم در حکمرانی و تعمیق سبک زندگی ایرانی اسلامی است. این مفاهیم در جغرافیای ملی، منطقه ای( استانی و شهرستانی)، محلی ( اعم از روستا و محله شهری) تحقق پیدا می کنند. همچنین نیاز است تا پیش زمینه­های تحقق این چهار مفهوم کلیدی نیز شناخته و پرداخت شود.

از جمله پیش زمینه ها می توان به تعاریف و تعیین موضع در باب مفاهیم پایه حکمرانی، جامعه سازی و جامعه پردازی، نظریه مبنای تحول اجتماعی، نظامات اجتماعی یک جامعه، راهبردهای تحول در اجتماع و مکانیسم تحول اجتماعی اشاره کرد. در ادامه تنها به محور اول پرداخته می شود و سایر محورها در بخش های دیگر خواهد آمد.

 مفاهیم پایه حکمرانی و جامعه سازی:

  • حکمرانی:

منظور از حکمرانی، نحوه و شیوه حاکمیت در یک جامعه است. حکمرانی دارای ارکانی است که پرداخت به هر کدام و نسبت بین آنها در یک جامعه، الگوی حکمرانی در آن جامعه را نمایان می سازد. از یک نگاه حکمرانی شامل دو رکن بازیگران و گفتمانها می باشد. از زاویه دیگر، حکمرانی دارای چهار رکن، بازیگران، نرم افزارها، ساختارها ، نهادها ، تشکیلات ها ، زیرساختها و منابع می باشد.

 

  • تحول و پیشرفت:

تحول لازمه فرد، جامعه و تاریخ است و امری اجتناب ناپذیر است. حال باید پرسید این تحول در زیربناها یا روبناها است؟ همچنین تحول به چه سمت و سویی است؟

در پاسخ می توان گفت که تغییر و تحول هم در صورتها و هم در بن مایه ها صورت می گیرد. اما نکته قابل تامل این است که جهت گیری این تحول دارای دو طیف رو به پیشرفت یا روبه پسرفت بوده و این واقعیت در طول تاریخ همواره جریان داشته است. به منظور تشخیص جهت گیری پیشرفت مدار تحول، لازم است شاخص های مبتنی بر فرهنگ بومی و ارزشهای پذیرفته شده جوامع را داشت.

 

  • تلاش و جهاد:

جهاد از ریشه جهد به معنای تلاش و کوشش است. جهاد به معنای تلاش وافر و مبتنی بر یک اصول و در برابر دشمن است.

در معادلات تحول حکمرانی یک جامعه، جهاد به منزله ویژگی لازم برای عامل اصلی تحول بر مدار پیشرفت، یعنی افراد و انسان ها تلقی می شود. به این معنا که عاملیت تحول بایستی دارای عنصر جهاد باشند و خود را مجهز به آن کنند. از جهاد به عنوان سلاح کنشگران پیشرفت می توان یاد کرد. مقدمه واجب..

  • عدالت و حقوق متوازن:

عدالت به معنای قرار دادن هر چیز در جای خود، یا به اصطلاح برقراری توازن بین عناصر و کنشگران مختلف  و نیز حقوق و تکالیف می­باشد. واژه عدالت هم به عنوان اصل و چتر حاکم بر حکمرانی جامعه و هم به عنوان روش و هم به عنوان پیامد و هدف میانی جامعه ایرانی اسلامی تلقی می شود. بنابراین عدالت یک واژه ذوابعاد است.

  • معنویت و اخلاق:

معنویت و اخلاق به عنوان روح حاکم بر تمامی عرصه های پیشرفت یک جامعه مطرح می باشد. در واقع پیشرفت در عرصه های مختلف لازم است مبتنی بر جهت گیری معنویت پایه و اخلاق پایه باشد.

  • تفکر، عقلانیت و خردورزی:

شروع حرکت تحولی یک جامعه از عنصر فکر و عقلانیت است و همچنین شرط کافی برای استمرار تحول بر مدار پیشرفت، لحاظ نمودن عقلانیت و خردورزی است.

  • علم:

علم در واقع محصول فکر و عقلانیت و خردورزی است. علم به عنوان پشتوانه ابزارها و الگوهای مورد نیاز زندگی می باشد. با تبدیل شدن فکر به علم و تبدیل علم به پشتوانه تامین نیازهای زندگی جامعه، می توان از علم به عنوان عنصر سلطانیت یک جامعه نام برد.

  • اخوت و برادری:

چنانچه بخواهیم برای تحول بر پایه پیشرفت، دو عنصر اساسی و یا دو بال قائل باشیم؛ یکی از بال ها، بال عقلانیت و بال دوم انس و اخوت و برادری است. در واقع اخوت به عنوان تحقق ولایت عرضی و در راستای ولایت طولی است.

در واقع، دو بال اخوت و عقلانیت، جامعه را به سوی عدالت هدایت می کنند.

  • امنیت و سلامت:

امنیت و سلامت از طرفی به عنوان دو نعمت مجهول که باید مغتنم شمرد و از سوی دیگر به عنوان شروط لازم برای پیشرفت یک جامعه است.

  • نخبگان و خواص:

نخبگان یک جامعه به عنوان قشر بین طبقه حاکمان و مردم که می توانند تنظیم گری لازم در مورد سیاست های یک جامعه را ایفا نمایند.

  • مردم:

مردم به عنوان عامل اصلی حرکت و تحول یک جامعه هستند که حرکت آنها را در دو دسته سازماندهی شده در قالب تشکیلات و هسته ها و غیرسازماندهی شده مورد تحلیل قرار داد.

  • قیام و حرکت و نهضت و جنبش:

قیام به معنای خیزش، بیداری، تلاش پایدار و مداوم است. معادل فارسی این کلمه را می توان مبارزه در نظر گرفت. نهضت و قیام به معنای آغاز کردن نیز هست و این بدین معناست که قیام وحرکت و خیزش و بیداری، مقدمه تحول است که البته در تمام جریان تحول این قیام وجود دارد. با این تعبیر، نه تنها قیام به عنوان مقدمه است بلکه ضرورت حفظ حرکت و ارتقای ارزش های یک جامعه و شکوفایی استعدادها و رسیدن به کمال نیز هست. قیام به معنای حرکتی انقلابی با هدف معین و عملی ارادی، آگاهانه و مبتنی بر انتخاب و اختیار است. دو نوع قیام به طور کلی وجود دارد؛ قیام الهی یا لله و قیام برای نفس یا طاغوتی. نهضت نیز به معنای خیزش و برخاستن است. گاهی قیام با مفهوم جهاد و انقلاب یکی گرفته می شود.

  • فرهنگ و گفتمان:

فرهنگ و گفتمان حاکم بر یک جامعه به عنوان هوا و اتمسفر حاکم بر یک جامعه است. گفتمان یک جامعه به عنوان هدایت کننده بازیگران و کنشگران یک جامعه است.

  • رشد و تربیت:

رشد و تعالی و تربیت انسان به عنوان هدف غایی در جامعه است.

  • ولایت، تولی و به هم پیوستگی:

ولایت طولی و عرضی دو نوع ولایت است که مثل تاروپود انسجام جامعه را محقق می سازد. یعنی افراد در نسبت با خدا و امام یک نوع ولایت را پذیرا شده و در نسبت بین خود نیز ولایت دیگری را می­پذیرند.

  • تشکیلات:

بستری برای ایفای نقش افراد با توجه به نرم افزارها است. ناظر به سطح کلان حاکمیت بیشتر با عنوان سازمان تعبیر شده و ناظر به سطح میانی و مردمی یک جامعه با عنوان نهاد و تشکیلات تعبیر می­شود.

  • عبودیت، توحید عملی و اخلاص:

عبودیت به عنوان هدف غایی و نهایی خلقت انسان و حرکت جامعه می باشد.

  • بعث:

به معنای برانگیخته شدن و بیدار شدن می باشد. انبعاث به معنای نهضت و قیام می باشد.

  • حق و تکلیف:

روابط انسان با خدا، خود، امام و دیگران( اعم از انسانها، حیوانات و طبیعت) در پی خود، حقوق و تکالیفی را دارد؛ بنابراین نظام خلقت ربط محور و حق و تکلیف مدار است.

  • آرمانشهر:

ویژگی هایی که جامعه مطلوب از نظر مبانی و ارزش های اسلامی و در بستر زیست بوم ایرانی و نیز پیوستگی با دیگر جوامع  را نشان می دهد؛ شاید نزدیکترین تعبیر به واژه با قدری مسامحه می توان تمدن نوین اسلامی را نام برد. میزان حرکت در مسیر آرمانشهر را می توان با شاخص ها رصد کرد.

آنچه در این مطلب میخوانید !
رویداد آموزشی مهارتی شمسا   رویداد آموزشی-مهارتی «شمسا» ویژه مربیان و مروجان سلامت اجتماعی، پنجشنبه...
پیش‌رویداد «مهما» با محوریت طراحی مشارکتی مهارت‌های مواجهه با مسائل اجتماعی، روز دوشنبه 5 آذر...
روشن بودن مفاهیم در کیفیت مواجهه ما با پدیده های اجتماعی تاثیر به سزایی دارد....
  در طول تاریخ مکاتب مختلف سیاسی براساس ارزش­ها و آرمان­های کسانی که در راس...
نظریه ­های مختلف جامعه شناسی نارضایتی و جنبش­های اجتماعی را با توجّه به مفاهیم جنبش...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *